برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با round + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با round
(صفت) گِرد – (در مورد عدد) رند - round-the-clock تمام طول 24 ساعت شبانه روز
round
قید
round
اسم
rounds
(اسم) دور - round of something مجموعه از کارهایی که به صورت معمول انجام می شود که معمولا هیجانی ندارد و روزمرگی است (مثال دوم) – rounds همچنین به معنی بازدیدهایی که یک شخص مانند دکتر به صورت مکرر و به عنوان بخشی از کارش انجام می دهد (مثال سوم)
The first round of negotiations got nowhere.
اولین دور مذاکرات به جایی نرسید.
the daily round of commuting and shopping
فعالیت هر روزه شامل رفتن و برگشت به محل کار و خرید کردن
I was out on my rounds as usual.
من طبق معمول خارج از اتاقم و مشغول وزیت کردن هایم بودم.
(اسم - ادامه بررسی معنی واژه) round of applause کف زدن یا دست زدن برای تشویق کردن – دور نوشیدن الکل – شلیک گلوله – یک شکل گرد (مثال دوم) - in the round (در مورد یک کار هنری) به گونه ای ساخته شده که دور تا دور آن قابل مشاهده است (مثال سوم) - make the rounds دست به دست شدن یا پیچیدن یک شایعه یا خبر و غیره
round
فعل
rounds; rounded; rounding
(فعل) دور زدن – به خوبی چیزی را پایان دادن یا تمام کردن (معمولا با out یا off – مثال دوم و سوم) – گرد کردن (معمولا با off همراه است – مثال آخر)
They rounded the bend.
آن ها آن پیچ را دور زدند.
It was the perfect way to round off the season.
این یک راه عالی برای پایان دادن به این فصل بود.
They rounded off the meal with the same cheese.
آن ها با همان پنیر غذا را تمام کردند.
Round off the corners!
گوشه ها را گرد کن!
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) رند کردن عدد در ریاضی - round up جمع کردن، گرد هم آوردن (مثال دوم)
round
حرف اضافه
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: