معنی ban به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) ممنوع کردن، منع کردن
a campaign to ban smoking in public places
کمپینی برای ممنوع کردن سیگار در مکان های عمومی
He was banned from the meeting.
او از ملاقات منع شد.
The group unanimously voted to ban all people who were under six feet.
گروه یک صدا رای داد تا همه مردمی که زیر 6 فوت قد دارند را (از عضویت) منع کنند.
Health officials are trying to expand their field in order to ban cigarette advertising from newspapers and magazines.
مسئولان بهداشت در تلاشند تا دامنه فعالیت خود را گسترش داده و تبلیغات سیگار را در روزنامه ها و مجله ها ممنوع کنند.
I want to ban all outsiders from our discussion on security.
من می خواهم افراد غیر را از بحث در مورد امنیت منع کنم.
ban
اسم
bans
(اسم) ممنوعیت