برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با weight + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با weight
(اسم) وزن، سنگینی – چیزی که سنگین است (مثال سوم) – واحد اندازه گیری وزن (مانند پوند، گرم و .. – مثال آخر)
The ship sank under the weight of the cargo.
کشتی زیر سنگینی بار قرق شد.
Fruit and vegetables are sold by weight.
میوه و سبزیجات از نظر وزنی فروخته می شوند.
The doctor said he should not lift heavy weights.
دکتر گفت که او نباید چیزهای خیلی سنگین را بلند کند.
a metric weight
یک واحد وزن
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) چیزی که باعث ناراحتی می شود – تاثیر یا قدرت یا نفوذ روی افراد یا روی چیزی (مثال دوم) - pull your own weight به وظایف خود در یک کار گروهی عمل کردن - worth your weight in gold خیلی مفید، با ارزش، مهم (مثال آخر)
The news was certainly a weight off my mind/shoulders.
این خبر قطعا نگرانی مرا از بین برد / باری از روی دوش من برداشت.
a recommendation by the committee will carry great weight
یک توصیه از طرف کمیته تاثیر خیلی زیادی خواهد داشت
An employee that you can trust to do these tasks is worth their weight in gold.
یک کارمند که شما می توانید برای انجام این کارها به او اعتماد کنید، خیلی با ارزش است.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: