برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با tongue + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با tongue
(اسم) زبان آدم یا یک حیوان – زبان حرف زدن (فارسی، انگلیسی و ... language) – طرز حرف زدن یا حرفی که زده می شود (مثال آخر)
I burned my tongue with a cup a hot tea.
من با یک فنجان چای داغ، زبانم را سوزاندم.
She was speaking in a foreign tongue.
او داشت به یک زبان خارجی صحبت می کرد.
Gina’s sharp tongue will get her into trouble one day.
زبان تند و تیز جینا روزی او را به دردسر خواهد انداخت.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) هر چیز زبان مانند مثل زبانه آتش – قسمت قابل حرکت روی کفش و زیر بند کفش (زبانه) - slip of the tongue اشتباه کوچک کلامی (مثال دوم) - bite your tongue زبانت را گاز بگیر - Cat got your tongue? گربه زبانت را خورده؟ چرا حرف نمی زنی؟ - get your tongue around something توانا بودن در تلفظ یک کلمه دشوار (مثال آخر)
tongues of fire
زبانه های آتش
Did I say "pirow"? Sorry, I meant "pillow". It was just a slip of the tongue.
آیا من گفتم "باشش"؟ ببخشید، منظورم بالش بود. یک اشتباه کلامی کوچک بود.
He was having trouble getting his tongue around my name.
برای او سخت بود که نام مرا تلفظ کند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) hold your tongue زبانت را نگه دار، ساکت باش - loosen someone's tongue باعث آزادی بیشتری برای حرف زدن شدن (مانند حالتی که در مستی رخ می دهد) - on the tip of your tongue الف: چیزی که اصطلاحا نوک زبان شما است ولی نمی توانید آن را بیاد بیاورید ب: چیزی که نوک زبان شماست ولی از گفتن آن خودداری می کنید - trip/roll off the tongue (مربوط به یک اسم یا عبارت) خیلی روان بر زبان جاری شدن، آسان جهت تلفظ - speak in tongues کلمات دشوار به کار بردن - speak with forked tongue دروغ بافتن - tongues (are) wagging نقل محافل، سر زبان ها - with (your) tongue in (your) cheek چیزی را به عنوان جک گفتن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: