koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با arrest

arrest

فعل

US /əˈrɛst/

arrests; arrested; arresting

(فعل) بازداشت کردن یا دستگیر کردن کسی (مثال اول) – متوقف کردن یک روند یا یک حرکت (مثال دوم) – جلب کردن توجه کسی یا چیزی (مثال سوم)

Police arrested two suspects.

پلیس دو مظنون را دستگیر کرد.

The treatment can't arrest the disease's progress.

این روش درمان نمی تواند رشد بیماری را متوقف کند.

A photo of a beautiful princess arrested my attention.

تصویری از یک شاهدخت زیبا توجه مرا جلب کرد.

arrest

اسم

arrests

(اسم) دستگیری یک متهم یا مظنون (مثال اول) – ایست فعالیت قسمتی از بدن (مثال دوم و سوم) - be under house arrest در حبس خانگی بودن

Stop where you are! You are under arrest!

سر جایی که هستی بایست ! تو بازداشت هستی!

cardiac arrest

ایست قلبی

respiratory arrest

ایست تنفسی

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها