koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با shine

shine

فعل

US /ˈʃaɪn/

shines; shone /ˈʃoʊn/, در بریتیش /ˈʃɒn/ ,یا عمدتا در آمریکایی shined; shining

(فعل) درخشیدن، نور ساطع کردن، تابیدن – داشتن سطح صاف که نور را منعکس کند (مثال دوم) – موفق بودن یا درخشیدن در یک فعالیت (مثال سوم)

The sun shone all afternoon.

آفتاب تمام بعد از ظهر را تابید.

He polished the silver until it shone.

نقره را صیقل داد تا اینکه برق زد.

Sara didn’t really shine at school.

سارا در مدرسه چندان درخشان (موفق) نبود.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) make hay while the sun shines هدر ندادن یک فرصت، غنیمت شمردن یک فرصت - rise and shine اینکه به کسی بگویید از تخت خواب بلند شود یا بیدار شود - shine through شدید و به راحتی قابل مشاهده یا قابل فهم (مثال اول) - shine out به راحتی قابل دیدن

She is a quiet woman but her passion shines through in her music.

او یک زن آرام است ولی شور او در آهنگش به راحتی قابل مشاهده است.

shine

اسم

(اسم) درخشش - (come) rain or shine در هر صورتی، تحت هر شرایطی - take a shine to somebody به کسی که برای اولین بار دیده اید خیلی علاقه مند شده باشید (مثال دوم)

My hair has lost its shine.

موهای من درخشش خود را از دست داده است.

He seems to have taken a shine to you.

به نظر، او به شما علاقه مند شده است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها