برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با rush + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با rush
(فعل) با سرعت و شتاب جابجا شدن یا جابجا کردن یا حرکت کردن، شتافتن – با سرعت یا با عجله کاری را انجام دادن (مثال سوم) – تحت فشار قرار دادن کسی برای انجام کاری – بدون فکر کردن یا اهمیت دادن و غیره کاری را انجام دادن (دو مثال آخر)
We rushed her to the hospital.
ما با شتاب او را به سرعت به بیمارستان بردیم.
یک دختر کم سن و سال به سرعت از کنار او گذشت.
I rushed to pack my suitcase.
من به سرعت وسایلم را جمع کردم.
We don't want to rush into having a baby.
ما نمی خواهیم بدون فکر کردن بچه دار شویم. (نمی خواهیم با عجله بچه دار شویم.)
If you keep rushing through your studies like that, you aren't going to pass the final exams.
اگر اینچنین بدون توجه درس هایت را بخوانی، نخواهی توانست امتحانات نهایی را پاس کنی.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) rush out به سرعت چیزی را ساختن یا نوشتن یا تولید کردن – وارد فرایند وارد شدن به انجمن خواهری یا برادری یک دانشگاه شدن
He is rushing a fraternity.
او دارد وارد انجمن برادری می شود. (او دارد برای انجمن برادری مصاحبه می دهد)
rush
اسم
rushes
(اسم) یورش، حمله – عجله – ازدحام، شلوغی
She made a sudden rush toward the door.
او ناگهان به سمت در هجوم برد.
عجله ای نیست، من می توانم صبر کنم.
the rush hour
ساعت شلوغی
holiday rush
شلوغی تعطیلات
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) زمانی که افراد زیادی خواستار خرید چیزی هستند – فرایند جذب و ثبت نام برای انجمن خواهری یا برادری دانشگاه – rushes نسخه ویرایش نشده یک فیلم – نئشگی زیاد ناشی از مواد مخدر – گیاهان نی مانند
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: