برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با weather + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با weather
(اسم) آب و هوا، شرایط جوی - the weather همچنین به معنی گزارش هواشناسی در تلویزیون یا رادیو و غیره است - keep a weather eye on کسی یا چیزی را به دقت تحت نظر داشتن - make heavy weather of با چیزی به طریقی برخورد کردن و بحث کردن درباره آن که مهم تر یا پیچیده تر از واقعیت باشد - under the weather کمی مریض بودن (مثال سوم)
weather
فعل
weathers; weathered; weathering
(فعل) توسط نور خورشید یا باد یا باران یا برف و یا سایر پدیده های جوی دچار فرسایش یا رنگ رفتگی و غیره شدن (مثال اول) – از یک موقعیت دشوار سالم بیرون آمدن (مثال دوم) – weathered (صفت) فرسوده شده، مستهلک – weathering (اسم) فرسایش
This rock has been weathered and eroded.
این سخره مستهلک و فرسوده شده است.
She weathered a few professional setbacks this year.
او امسال از چند شکست حرفه ای موفق بیرون آمد. (توانست دوام بیاورد)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: