برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با minority + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با minority
(اسم) اقلیت (سه مثال اول) – مردمی که به لحاظ نژاد یا اعتقادات و غیره در یک کشور یا اداره و غیره اقلیت محسوب می شوند (مثال چهارم و پنجم) – کسی که به سن قانونی رسیده است (مثال ششم) - be in a minority of one تنها بودن در یک موضوع و غیره (مثال آخر)
Only a minority of people support military action.
تنها اقلیتی از مردم از اقدام نظامی حمایت می کنند.
Boys are very much in the minority at the yoga class.
پسرها در کلاس یوگا خیلی در اقلیت هستند.
Opponents of the new law appear to be in the minority.
به نظر، مخالفین این قانون جدید در اقلیت قرار دارند.
People from ethnic minorities often face prejudice.
افراد متعلق به اقلیت ها قومی معمولا با تبعیض مواجه هستند.
minority report
گزارش جداگانه ای که توسط یک کمیته یا یک گروه دیگر و در مخالفت با موضع اکثریت ارائه می شود
His minority has begun.
سن قانونی او شروع شده است.
Sara didn’t like the music, but she realized that she’d be in a minority of one if she said anything negative about it.
سارا از موسقی خوشش نمی آمد ولی فهمید که اگر چیزی منفی درباره آن بگوید تنها خواهد بود. (بقیه این نظر را نخواهند داشت)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: