koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با loose

loose

صفت

US /ˈluːs/

looser; loosest

(صفت) شل، سست – بسته نشده، شل، ول، بسته بندی نشده (مثال آخر)

a loose tooth

دندان های لق

a loose thread

طناب شل

a loose knot

یک گره شل

Her hair was hanging loose to her shoulders.

موهایش روی شانه هایش شل، آویزان شده بود. (یعنی گره کرده نبود)

loose rocks

سخره های شل (یعنی هر لحظه امکان سقوط تعدادی از آن ها وجود دارد)

loose sheets of paper

ورقه های بسته بندی نشده کاغذ (یعنی داخل یک دفتر وصل به هم نیست و مثلا روی میز روی هم ریخته اند)

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) شل و ول یا سرسری و غیر دقیق – سازماندهی نشده – (در خصوص توپ در یک مسابقه) رها، بی صاحب، سرگردان (تحت مالکیت هیچ تیمی نیست)

a loose interpretation of the law

یک تفسیر سرسری از قانون

a loose alliance/association

یک اتحاد/مشارکت سازماندهی نشده

I was the first player to reach the loose ball.

من اولین بازیکنی بودم که به توپ سرگردان رسیدم.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) هرزه، شهوت ران - hang loose آرام بودن، راحت بودن (مثال دوم) - let/set/turn (someone or something) loose به کسی اجازه حرکت کردن دادن

He was accused of loose behavior.

او به هرزگی متهم شده بود.

Now maybe I want to hang loose.

حالا شاید من بخواهم راحت باشم (ریلکس کنم).

Don’t let your dog loose on the beach.

سگت را در ساحل ول نکن.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها