معنی into به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسیترجمه و جمله با into
(حرف اضافه) وارد، داخل، در – مربوط به، درگیر، سرگرم – برای نشان دادن تغییر شکل یا تغییر شرایط
They went into the backyard.
آن ها وارد حیاط پشتی شدند.
She wants to get into politics.
او می خواهید وارد (درگیر) سیاست شود.
I know I should do my taxes but I just don’t want to get into it now.
می دانم که باید مالیات هایم را پرداخت کنم ولی الان نمی خواهم درگیر آن شوم.
او خیلی درگیر (علاقه مند) موسیقی است.
We made the extra bedroom into an office.
او اتاق خواب اضافه را به دفتر تبدیل کرد.
(حرف اضافه – ادامه بررسی معنی واژه) برای توصیف کردن برخود یا به هم رسیدن دو چیز یا دو نفر – برای اشاره به تقسیم دو عدد