عضویت عضویت در سایت

تماس تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با cool

cool

صفت

US /ˈkuːl/

cooler; coolest

(صفت) کمی سرد (خنک) – بی تفاوت، بی اعتنا - خونسرد

a cool evening/breeze

یک غروب / نسیم خنک

I'm sorry I acted cool toward you.

مرا ببخش که نسبت به تو بی اعتنا بودم.

Just stay cool and don't panic.

فقط خونسرد باش و وحشت زده نشو.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) خیلی خوب، عالی – (در مورد رنگ) نه خیلی روشن و نه خیلی تیره (رنگ های سرد)

Our new car is really cool.

خودروی جدید ما خیلی خوب است.

Blue and green are cool colors, but red and orange are warm colors.

آبی و سبز رنگ های سرد ولی قرمز و نارنجی رنگ های گرم هستند.

cool

فعل

cools; cooled; cooling

(فعل) خنک کردن یا خنک شدن – آرام کردن یا آرام شدن، فروکش کردن یک طبع

He jumped into the pool to cool (himself) off.

او داخل استخر پرید تا خودش را خنک کند.

His temper had cooled slightly by this time.

خلق بد او کم کم با گذشت زمان فروکش کرده بود.

cool

اسم

(اسم) keep your cool یا maintain your cool آرامش خود را حفظ کردن - lose your cool یا blow your cool عصبانی شدن، از کوره در رفتن - the cool زمان یا مکان خیلی خوب

I almost blew my cool when the dog wet my pants leg.

وقتی آن سگ پاچه شلوار مرا خیس کرد تقریبا از کوره در رفتم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها