koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با kid

kid

اسم

US /ˈkɪd/

kids

(اسم) بچه – یک بز جوان - new kid on the block یک تازه وارد در یک منطقه

I took the kids to the park.

من بچه ها را به پارک بردم.

He has a wife and two kids.

او یک زن و دو بچه دارد.

kid leather

چرم بز جوان

kid

صفت

(صفت) جوان تر، کم سن تر

my kid sister

خواهر کوچک تر من

kid

فعل

kids; kidded; kidding

(فعل) شوخی کردن با کسی، سر به سر کسی گذاشتن (دو مثال اول) - kid yourself به خود دروغ گفتن، خود را فریب دادن (مثال سوم) - no kidding الف: تاکید کردن بر جدی بودن یک گفته (مثال چهارم) ب: برای بیان شگفتی - No kidding? برای بیان تعجب و شگفتی (جدی؟!) -

I'm just kidding (around).

من فقط دارم شوخی میکردم.

We kidded her about her dirty shoes.

ما درباره کفش های کثیف او با او شوخی کردیم.

Don't kid yourself that no-one else knows.

با این دروغ که کس دیگری خبر ندارد خودت را فریب نده.

I'm scared. No kidding.

بدون شوخی می گویم، من ترسیده ام.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها