معنی aid به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) کمک، مساعدت (دو مثال اول) - وسیله ای که به شما در انجام کاری کمک می کند (مثال سوم) - in aid of something/somebody با هدف کمک به کسی یا چیزی (مثال چهارم)
She went to the aid of a man trapped in his car.
او به یاری مردی که در ماشینش گرفتار شده بود شتافت.
This job would be impossible without the aid of a computer.
این کار بدون کمک رایانه غیرممکن خواهد بود.
teaching aids, such as books and videos
وسایل کمک آموزشی مانند کتاب ها و فیلم ها
collecting money in aid of charity
جمع کردن پول با هدف کمک به خیریه
aid
فعل
aids; aided; aiding
(فعل) کمک کردن به کسی یا چیزی