برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با strength + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با strength
(اسم) قدرت یا توان از نظر فیزیکی یا روحی
Sara hit the stranger with all her strength.
سارا با توان قدرتش آن فرد غریبه را زد.
You would gradually regain strength in your legs.
تو به تدریج قدرت را در پاهایت باز خواهی یافت.
Her greatest strength is her determination.
بزرگ ترین نقطه قوت او، اراده او است.
your inner strength
قدرت درونی شما (توانایی ای توانایی هایی که به شما امکان مواجه با مشکلات را میدهد، مثل اراده یا ایمان و غیره)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) قدرت چیزی (مثال اول) – تعداد افراد یک گروه یا ارتش یا تیم (ظرفیت، استعداد و ... - مثال دوم) – ارزش پول یک کشور در مقایسه با ارز کشورهای دیگر (مثال سوم)
the strength of the wind
قدرت باد
What's the current strength of the city's police force?
استعداد فعلی نیروی پلیس این شهر چند نفر است؟
the continuing strength of the dollar
ارزش رو به رشد دلار
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) go from strength to strength به مرور زمان بهتر شدن یا موفق تر شدن (مثال اول) - on the strength of تحت تاثیر چیزی، با تاثیر پذیری از چیزی (مثال دوم) - pillar of strength کسی یا چیزی که در سختی ها کمک کار است (مثال سوم) - tower of strength کسی که در شرایط دشوار، از نظر روحی قوت قلب آدمی است (مثال آخر)
I was nervous when I initially invested in that company, but it has gone from strength to strength, thank goodness.
اول که در این شرکت سرمایه گزاری کردم، نگران بودم، ولی شکر خدا اوضاع روز به روز پیشرفت کرده است.
I invested in the company on the strength of my brother's advice.
من تحت تاثیر توصیه برادرم در آن شرکت سرمایه گذاری کردم.
John looked to God as his pillar of strength.
جان، خدا را همدم روزهای سختش می دانست.
She was a tower of strength to her sister when their father died.
وقتی پدرشان از دنیا رفت، او قوت قلب خواهرش بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: