برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با invest + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با invest
(فعل) سرمایه گذاری کردن – صرف کردن وقت یا انرژی و غیره روی چیزی – به کسی قدرت دادن یا تامین چیزی یا داده چیزی
He made a fortune by investing in real estate.
او با سرمایه گذاری کردن در املاک سود به دست آورد.
The city will invest millions of dollars in two new schools.
این شهر میلیون ها دلار در این دو مدرسه جدید سرمایه گذاری خواهد کرد.
He had invested so much personal energy turning the company around.
او انرژی خیلی زیادی از خودش برای متحول کردن شرکت صرف کرده بود.
The United States Constitution invests the President with certain powers.
قانون اساسی آمریکا به رئیس جمهور قدرت های خاصی داده است.
The promotion invested her with confidence.
ترفیع به او اعتماد به نفس داد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) invest (someone) as (something) به کسی به عنوان چیزی قدرت دادن یا اختیار دادن - invest in (something) خریدن، پول خرج کردن، کمک کردن، سرمایه گذاری کردن (مثال اول) – investing (اسم) سرمایه گذاری (مثال دوم) – investor (اسم) سرمایه گذار
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: