معنی available به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) در دسترس، موجود (سه مثال اول) – (از نظر داشتن رابطه جنسی) با کس خاصی نبودن (مثال چهارم) – availability (اسم) در دسترس بودن (مثال آخر)
available resources
منابع موجود
Every available space on the wall was covered in pictures.
تمام فضای در دسترس این دیوار با تصاویر پوشانده شد.
I'm available to talk to you.
من وقتم برای صحبت کردن با تو آزاد است.
Do you think he's available?
به نظر تو او تنها است؟
Food availability was not an issue.
مشکلی در موجود بودن غذا وجود نداشت.