برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با seat + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با seat
(اسم) جای نشستن، صندلی – نشمینگاه یا جای نشستن یک وسیله (مثال سوم) – کرسی در یک هیئت مدیره یا در جایی که جلسه ای برگزار می شود (مثال آخر)
یک خودرو با صندلی های چرمی
لطفاً بشینید.
a steel chair with a plastic seat
یک صندلی آهنی با نشیمنگاه پلاستیکی
The Democrats gained three more seats in the last election.
دموکرات ها سه کرسی بیشتر در آخرین انتخابات به دست آوردند.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) مکان یا محدوده ای که در فعالیت خاصی صورت می گیرد - seat of learning دانشگاه، مدرسه و غیره - seat of government/power پایتخت – ماتحت انسان - by the seat of your pants با قضاوت و تصمیم یا احساس خود کار را پیش بردن - get/put bums on seats مردم را برای دیدن یک فیلم یا مسابقه و غیره جذب کردن - in the driver's seat در موقعیتی که قادر به کنترل کردن اتفاقات هستید (مثال اول) - on the edge of your seat گوش دادن یا تماشا کردن چیزی با علاقه زیاد (مثال دوم)
seat
فعل
seats; seated; seating
(فعل) جای نشستن یا صندلی به کسی دادن – به اندازه ای جا برای نشستن داشتن (مثال دوم) - seat yourself (in/on/beside etc something) نشستن در جایی (مثال آخر)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: