koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با land

land

اسم

US /ˈlænd/

lands

(اسم) زمین، سرزمین

the land along the highway

زمین کنار بزرگراه

They own land in Alaska.

آن ها در آلاسکا صاحب زمین هستند.

Ireland was my mother’s native land.

ایرلند سرزمین مادری من بود.

land

فعل

lands; landed; landing

(فعل) فرود آمدن یا فرود آوردن هواپیما – پیاده کردن افراد از یک کشتی یا هواپیما (مثال دوم) – به دست آوردن، گیر آوردن (دو مثال آخر)

The pilot said we would land in about 20 minutes.

خلبان گفت که ما حدود 20 دقیقه دیگر فرود می آییم.

The general’s plan involved landing troops behind enemy lines.

برنامه ژنرال پیاده کردن نیروها پشت خطوط دشمن بود.

He landed the job.

او کار گیر آورد.

She landed the lead part in the play.

او در آن نمایش، نقش اصلی را به دست آورد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها