برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با struggle + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با struggle
(فعل) به سختی برای چیزی یا انجام کاری تلاش کردن و دست و پا زدن (دو مثال اول) – جابجا کردن چیزی یا حرکت کردن به سختی و با تلاش زیاد (مثال سوم و چهارم) – مبارزه کردن با کسی یا چیزی (مثال آخر)
She struggled for the right to vote.
او برای حق رای دادن به سختی تلاش کرد.
They are just struggling for survival.
آن ها فقط برای بقا دست و می زنند.
He struggled out of his chair.
او به سختی از صندلی خود برخواست.
She struggled the heavy desk into the elevator.
او آن میز سنگین را به سختی به درون آسانسور برد.
He struggled against cancer for two years.
او برای دو سال با سرطان جنگید.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) شکست خوردن، ناموفق بودن علی رغم تلاش زیاد (مثال اول) - struggle on به کار دشواری ادامه دادن (مثال دوم)
struggle
اسم
struggles
(اسم) تلاش زیاد (مثال اول) – مبارزه (مثال دوم) – یک کار دشوار (مثال سوم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: