koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با struggle

struggle

فعل

US /ˈstrʌgəl/

struggles; struggled; struggling

(فعل) به سختی برای چیزی یا انجام کاری تلاش کردن و دست و پا زدن (دو مثال اول) – جابجا کردن چیزی یا حرکت کردن به سختی و با تلاش زیاد (مثال سوم و چهارم) – مبارزه کردن با کسی یا چیزی (مثال آخر)

She struggled for the right to vote.

او برای حق رای دادن به سختی تلاش کرد.

They are just struggling for survival.

آن ها فقط برای بقا دست و می زنند.

He struggled out of his chair.

او به سختی از صندلی خود برخواست.

She struggled the heavy desk into the elevator.

او آن میز سنگین را به سختی به درون آسانسور برد.

He struggled against cancer for two years.

او برای دو سال با سرطان جنگید.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) شکست خوردن، ناموفق بودن علی رغم تلاش زیاد (مثال اول) - struggle on به کار دشواری ادامه دادن (مثال دوم)

a struggling artist/writer/business

یک هنرمند/نویسنده/کسب و کار ناموفق

She struggled on despite her condition.

او با وجود شرایطش به تلاش کردن ادامه داد.

struggle

اسم

struggles

(اسم) تلاش زیاد (مثال اول) – مبارزه (مثال دوم) – یک کار دشوار (مثال سوم)

a struggle to succeed

تلاش برای موفق شدن

the struggle for civil rights

مبارزه برای حقوق شهروندی

I completed the project, but it was a struggle.

من پروژه را به ثمر رساندم ولی کار دشواری بود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها