برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با blank
ترجمه و جمله با blank
(صفت) بدون عکس یا نوشته یا علامت یا هر چیز اضافه بر آن (سفید، خالی ... – سه مثال اول) – بی تفاوت، از سر بی تفاوتی (مثال چهارم) – چیزی را بسیار محکم و مطمئن گفتن (مثال آخر)
a blank wall
یک دیوار خالی (بدون طرح یا تابلو و غیره)
صفحه نمایش خالی
a blank tape
یک نوار خالی
a blank stare
یک نگاه از سر بی تفاوتی
a blank refusal/denial
یک کتمان کامل
blank
اسم
blanks
(اسم) فضای خالی – مدت زمانی که به دلیلی توانایی فکر کردن یا به یاد آوردن در ذهن را از دست میدهید – گلوله بدون ساچمه
Fill in the blanks on this form.
جاهای خالی این فرم را پر کنید.
I saw a shadow in my back, and everything after that is a blank.
من یک سایه پشت سرم دیدم و هیچ چیزی بعد از آن در خاطرم نیست.
blank
فعل
blanks; blanked; blanking
(فعل) گل نخوردن در ورزش - blank out الف: مخفی کردن چیزی ب: فراموش کردن، باعث فراموشی شدن
He had tried to blank out the whole experience.
او تلاش کرده بود همه آن اتفاق را فراموش کند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: