معنی assume به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) فرض کردن (دو مثال اول) - تظاهر کردن، به خود گرفتن، خود را با نامی که مال شما نیست معرفی کردن یا خود را به جای کس دیگری جا زدن (مثال سوم تا پنجم) - برعهده گرفت کاری یا برعهده گرفتن کنترل چیزی مخصوصاً وقتی که حقی برای این کار ندارید (مثال آخر)
I didn’t see your car, so I assumed you’d gone out.
من ماشینتان را ندیدم بنابراین فرض کردم که رفته اید.
Let us assume for a moment that we could indeed fire her. Should we?
بیایید برای یک لحظه فرض کنیم که واقعاً می توانیم او را اخراج کنیم. باید (این کار را) انجام دهیم؟
He assumed a look of indifference but I knew how he felt.
او یک قیافه بی تفاوت به خود گرفت اما من میدانستم که چه احساسی دارد.
During the investigation, two detectives assumed the identities of antiques dealers.
در طول تحقیقات، دو کارآگاه هویت فروشندگان عتیقه را به خود گرفتند. (خود را جای فروشندگان عتیقه جا زدند.)
These relationships assume great importance in times of crisis.
این روابط اهمیت زیادی در هنگام بحران ها به خود میگیرد (دارد).
The terrorists assumed control of the plane and forced it to land in the desert.
آن تروریست ها کنترل هواپیما را در دست گرفتند و آن را مجبور کردند تا در صحرا فرود آید.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) نقش یا وظیفه یا کاری را به عنوان یک مسئولیت آغاز کردن (مثال اول)
He assumed the presidency.
او ریاست جمهوری را شروع کرد.