معنی acquire به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) بدست آوردن چیزی با تلاش یا خریدن، تصاحب کردن چیزی
The team acquired three new players this year.
این تیم امسال سه بازیکن جدید خرید.
I managed to acquire all the books I needed.
من موفق شدم همه کتاب هایی که نیاز داشتم را بخرم.
He dreamed of acquiring control of the company.
او بدست آوردن کنترل شرکت را در سر می پروراند.
acquire knowledge
کسب کردن دانش
The college acquired a reputation for very high standards.
دانشگاه برای استاندارد های سطح بالا صاحب شهرت شد.