koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با scream

scream

فعل

US /ˈskriːm/

screams; screamed; screaming

(فعل) به دلیل درد یا از سر شگفتی و غیره فریاد زدن – به سرعت و با ایجاد سر و صدای زیاد از جایی عبور کردن (مثال سوم) – (در مورد یک نوشته یا تصاویر) به دلیل بزرگی یا واضح بودن جلب توجه کردن (مثال چهارم)

people ran for the exits, screaming out in terror.

مردم در حالی که از وحشت فریاد می زدند به سمت خروجی ها دویدند.

The general screamed out orders.

ژنرال دستورات را با صدای بلند صادر کرد.

The police car approached, its siren screaming.

ماشین پلیس که آژیر آن فریاد می کشید، نزدیک شد.

These books scream out to be included in a list of favorites.

این کتاب ها برای اضافه شدن به بیست علاقه مندی ها فریاد می زنند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) scream bloody murder داد زدن یا شکایت کردن با صدای بلند – scream (out) for الف: درخواست کردن یا نیاز داشتن به چیزی (مثال اول و دوم) ب: بسیار مناسب بودن برای چیزی - scream your head off خیلی بلند فریاد زدن (مثال سوم)

The protestors gathered outside city hall, screaming for the mayor to repeal the controversial legislation.

معترضین در خارج از تالار شهر جمع شدند و با فریاد از شهردار خواستند تا آن قانون بحث برانگیز را لغو کند.

This matter is screaming out for attention.

این موضوع به توجه نیاز دارد.

He was screaming his head off.

او خیلی بلند جیغ می زد.

scream

اسم

screams

(اسم) فریاد – کسی یا چیزی که خیلی خنده دار است

She saw the knife and let out a scream.

او چاقو را دید و فریاد زد.

screams of terror

فریادها از سر ترس

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها