برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با rate + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با rate
(اسم) سرعتی که در آن چیزی رخ می دهد (دو مثال اول) – تعداد دفعاتی که چیزی در یک بازه زمانی رخ می دهد یا انجام می شود (نرخ – مثال سوم) – مقدار پولی که پرداخت می شود (نرخ – مثال آخر)
People work at different rates.
افراد با سرعت های مختلفی کار می کنند.
the rate of change/decay
سرعت تغییر/پوسیدگی
a rapid increase in the divorce rate
افزایش سریع نرخ طلاق
نرخ های سود ممکن است به زودی افزایش یابد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) at any rate تحت هر شرایطی - at this/that rate با این روند (مثال دوم) - going rate مقدار پول میانگین یا معمولی که برای چیزی پرداخت می شود
I may be away on business next week but at any rate I'll be back by Friday.
من ممکن است هفته آینده سر کار باشم ولی تحت هر شرایطی تا جمعه بر می گردم.
At this rate we won’t ever be able to afford a holiday.
با این روند ما قادر نخواهیم بود که از پس هزینه های یک تعطیلات برآییم.
They pay slightly more than the going rate.
آن ها کمی بیشتر از حد معمول پرداخت می کنند.
rate
فعل
rates; rated; rating
(فعل) رتبه دادن، ارزیابی کردن – محسوب کردن، در نظر گرفتن چیزی یا کسی به عنوان چیزی (مثال دوم) – شایسته چیزی بودن
The movie is rated 9.
این فیلم با امتیاز 9 رتبه داده شده است.
That rates as one of the best meals I’ve ever had.
آن یکی از بهترین غذاهایی که من خورده ام محسوب می شود.
این موزه جدید شایسته یک بازدید است.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) محبوب کسی بودن (معمولا با with همراه است)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: