برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با freeze + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با freeze
(فعل) یخ زدن – خیلی سرد شدن، یخ کردن (مثال سوم)
It's so cold that even the river has frozen.
هوا به قدری سرد است که حتی رودخانه یخ زده است.
The pipes have frozen, so we've got no water.
لوله ها یخ زده بودند و ما آب نداشتیم.
Every time she opens the window we all freeze.
هر بار که او پنجره را باز می کند ما یخ می زنیم.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) حقوق ها یا قیمت ها یا سهام ها را در یک سطح، ثابت کردن. – مسدود کردن حساب یا دارایی و غیره - freeze out منزوی کردن کسی از یک گروه یا فعالیت - frozen stiff الف: خیلی سر ب: خشک شده به دلیل یخ زدگی - when hell freezes over اینکه بگویید چیزی هرگز رخ نخواهد داد (مثال سوم) – freezing (صفت) خیلی سرد (مثال آخر)
freeze
اسم
freezes
(اسم) هوای زیر صفر درجه سانتی گراد – ثابت بودن در ارزش
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: