koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

بخش های مختلف وب سایت کوبدار
قسمت های مختلف وب سایت آموزشی کوبدار
صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت جستجو در سایت کوبدار
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با cold

cold

صفت

US /ˈkoʊld/

colder; coldest

(صفت) سرد – سرد و غیر صمیمی (مثال دوم) - blow hot and cold به سرعت تغییر نظر دادن - in cold blood با خونسردی، طبق برنامه، عمدی - in the cold light of day در روشنایی روز - leave you cold چیزی که نظر شما را جلب نمیکند یا شما را هیجان زده نمیکند (مثال سوم) - make someone's blood run cold کسی را خیلی ترساندن - pour/throw cold water on آب سردی روی چیزی ریختن (مثال آخر) – coldly (قید) با بی محلی، با بی تفاوتی

cold weather

هوای سرد

a cold greeting

یک خوش آمد گویی سرد

Her movies leave me cold.

فیلم های او مرا هیجان زده نمیکند.

When my father said I couldn't have the car, he poured cold water on my plans.

وقتی پدرم گفت که من نمیتوانم آن خودرو را بخرم، آب سردی روی برنامه های من ریخت.

cold

اسم

colds

(اسم) سرماخوردگی – سرما (مثال دوم) - come in from the cold دوباره به یک گروه پیوشتن - leave (someone) out in the cold کسی را در شرایط بد یا نا برابری قرار دادن

I’m afraid I’m catching a cold.

می ترسم سرما بخورم.

Don’t stand out there in the cold – come in here and get warm.

بیرون در سرما نباش – بیا اینجا و گرم شو.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها