برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با fruit + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با fruit
(اسم) میوه – نتیجه و ثمره یک کار - bear fruit موفق شدن، به نتیجه نشستن (مثال سوم) - the fruit of someone's loins بچه کسی
I usually eat a piece of fresh fruit with my lunch.
من معمولا یک تکه از میوه تازه همراه ناهار می خورم.
The fruits of economic growth are starting to make a difference in the lives of many workers.
ثمرات رشد اقتصادی ایجاد تحول در معیشت کارگران است.
Eventually her efforts bore fruit.
در نهایت تلاش های او به بار نشست.
fruit
فعل
fruits; fruited; fruiting
(فعل) میوه آوردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: