برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با form + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با form
(فعل) جمع شدن در یک نظم یا یک شکل – ساختن یا شکل دادن طی گذشت زمان – به وجود آمدن، شکل گرفتن
لطفا در یک خط جمع شوید (فرم بگیرید).
His ideas were not yet fully formed.
ایده های او هنوز به صورت کامل سر و شکل نگرفته است.
The drug can help prevent blood clots from forming.
این دارو می تواند به ممانعت از به وجود آمدن لخته های خونی کمک کند.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) بودن
These books form (= are) the backbone of his collection.
این کتاب ها ستون فقرات گالری او هستند.
form
اسم
forms
(اسم) نوع یا شکل چیزی – فرم اداری (مثال دوم) - آمادگی
a popular form of entertainment
نوع محبوبی از سرگرمی
a tax form
یک فرم مالیات
He was in great form and won the golf tournament by 7 strokes.
او در آمادگی خیلی خوبی بود و مسابقات گلف را با 7 ضربه پیروز شد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) take form شکل گرفتن، فرم یافتن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: