برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با dry + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با dry
(صفت) خشک - run dry: (رودخانه یا چاه) در حال خشک شدن
This cake's a bit dry - I think I left it in the oven for too long.
این کیک کمی خشک است – فکر می کنم آن را برای مدت خیلی زیادی داخل اجاق گذاشتم.
the dry season
فصل خشک
The wells in most villages in the region have run dry.
تمام چاه ها در بیشتر روستاهای این منطقه در حال خشک شدن هستند.
(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) منطقه یا مکان بدون خرید یا فروش یا مصرف الکل – کسل کننده، حوصله سر بر – کنایه آمیز
We had a dry wedding.
ما یک عروسی بدون الکل داشتیم.
The book is packed with information but it is a little dry.
این کتاب پر از اطلاعات ولی کمی کسل کننده است.
a dry wit
شوخی کنایه آمیز
dry
فعل
dries; dried; drying
(فعل) خشک شدن، خشک کردن (مثال اول) - dry off خشک شدن، خشک کردن (مثال دوم) - dry out الف: خشک کردن، خشک شدن ب: ترک کردن اعتیاد یا الکل - dry up الف: کاملا خشک شدن یا خشک کردن ب: از بین رفتن، غیب شدن، تمام شدن (مثال سوم) ج: اینکه به کسی بگوید که حرف نزند (مثال چهارم)
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: