koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با dry

dry

صفت

US /ˈdraɪ/

drier; driest

(صفت) خشک - run dry: (رودخانه یا چاه) در حال خشک شدن

This cake's a bit dry - I think I left it in the oven for too long.

این کیک کمی خشک است – فکر می کنم آن را برای مدت خیلی زیادی داخل اجاق گذاشتم.

the dry season

فصل خشک

The wells in most villages in the region have run dry.

تمام چاه ها در بیشتر روستاهای این منطقه در حال خشک شدن هستند.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) منطقه یا مکان بدون خرید یا فروش یا مصرف الکل – کسل کننده، حوصله سر بر – کنایه آمیز

We had a dry wedding.

ما یک عروسی بدون الکل داشتیم.

The book is packed with information but it is a little dry.

این کتاب پر از اطلاعات ولی کمی کسل کننده است.

a dry wit

شوخی کنایه آمیز

dry

فعل

dries; dried; drying

(فعل) خشک شدن، خشک کردن (مثال اول) - dry off خشک شدن، خشک کردن (مثال دوم) - dry out الف: خشک کردن، خشک شدن ب: ترک کردن اعتیاد یا الکل - dry up الف: کاملا خشک شدن یا خشک کردن ب: از بین رفتن، غیب شدن، تمام شدن (مثال سوم) ج: اینکه به کسی بگوید که حرف نزند (مثال چهارم)

Be careful. The paint hasn't dried yet.

مراقب باش، آن نقاشی هنوز خشک نشده است.

She dried off his seat with a towel.

او صندلی خود را با یک حوله خشک کرد.

Foreign investment may dry up.

سرمایه گذاری خارجی ممکن است از دست برود.

She told him to dry up.

او به آن پسر گفت که ساکت شود.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها