معنی contact به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) ارتباط – تماس بین دو چیز یا دو سطح – افراد یا فرد با نفوذی که می تواند به شما کمک کند (رابط، پارتی)
I don't have much contact with my uncle.
من ارتباط زیادی با عموی خود ندارم.
infections transmitted through sexual contact
عفونت هایی که از طریق تماس جنسی منتقل می شوند
He tried to use his contacts to get a better job in advertising.
او سعی کرد تا از رابط های خود استفاده کند تا شغل مناسب تری در صنعت تبلیغات به دست بیاورد.
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) لنز چشم – تماس بین دو شی
contact
فعل
contacts; contacted; contacting
(فعل) ارتباط برقرار کردن