معنی alternative به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(صفت) استفاده به جای یک چیز دیگر، جایگزین (دو مثال اول)
alternative
اسم
alternatives
(اسم) جایگزین، چاره، آلترناتیو (سه مثال اول) – غیر معمول یا غیر مرسوم (مثال چهارم) – alternatively (قید) یا، یا اینکه، از طرف دیگر (or, instead, otherwise, on the other hand - مثال آخر)
an alternative to coffee
یک جایگزین برای قهوه
an alternative route
یک مسیر جایگزین
I have no alternative but to ask you to leave.
من چاره ای ندارم مگر اینکه از شما بخواهم بروید.
alternative lifestyles
روش های زندگی غیر مرسوم
Allow about 8 hours for the drive. Alternatively, you could fly.
با حدود 8 ساعت رانندگی کنار بیایید. یا اینکه با هواپیما بروید.