برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با upset + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با upset
(صفت) ناراحت، عصبانی - be upset with somebody از دست کسی عصبانی بودن - upset stomach معده ناراحت (مثال آخر)
(فعل) ناراحت کردن، عصبانی کردن – تغییر دادن چیزی یا بهم زدن یا بهم ریختن چیزی که باعث بروز مشکل شود (مثال دوم) – باعث افتادن چیزی شدن (مثال سوم) – شکست دادن کسی که برتر از شما است (مثال آخر)
It still upsets him when he thinks about the accident.
فکر کردن درباره آن تصادف هنوز او را ناراحت می کند.
The chemicals upset the balance of the environment.
مواد شیمیایی تعادل محیط زیست را بهم می زند.
She stood up suddenly, upsetting a glass.
او ناگهان بلند شد و یک لیوان را انداخت.
He was upset in the primary.
او در انتخابات درون حزبی شکست خورد.
(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) upset the apple cart انجام دادن کاری که باعث بهم خورد یک نقشه یا خراب شدن یک موقعیت و غیره شود – upsetting (صفت) ناراحت کننده
(اسم) پیروزی غیر منتظره – ناراحتی معده – دلشوره، ناراحتی
an upset victory
یک پیروزی غیر منتظره
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: