koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با size

size

اسم

US /ˈsaɪz/

sizes

(اسم) قد یا اندازی چیزی یا کسی (سه مثال اول)

What is the size of that window?

اندازه این پنجره چقدر است؟

The twins are the same size.

دو قولوها هم قد هستند.

Skirts come in many colors and sizes.

دامن ها در رنگ ها و ابعاد زیادی موجود هستند.

What is your shoe size?

سایز کفش شما چیست؟

a decrease in the size of the population

کاهشی در مقدار جمعیت

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) عدد مجموع کسانی یا چیزهایی (مثال اول) - cut/bring (etc.) you down to size اینکه مردم حد و حدود شما را بفهمند و اینکه بفهمند که شما آنطور که خود را توصیف می کنید یا نشان می دهید مهم یا قوی نیستید (مثال دوم) - that’s about the size of it موافقت کردن با توصیف کسی از یک موقعیت (بله قضیه همین است)

a decrease in the size of the population

کاهشی در مقدار جمعیت

Failing his exams has certainly cut him down to size.

رد شدن در امتحان، به صورت واضحی حد و حدود او را نشان داد.

size

فعل

sizes; sized; sizing

(فعل) اندازه کردن چیزی، چیزی را به یک اندازه خاص در آوردن (مثال اول) – بر اساس اندازه مرتب کردن - size up ارزیابی کردن چیزی یا کسی (assess – مثال دوم)

Most costume patterns are sized for children.

بسیاری از الگوهای لباس برای بچه ها سایز شده اند. (به اندازه بچه ها هستند)

She knew that he was looking at her, sizing her up.

او می دانست که آن پسر دارد به او نگاه می کند و در حال ارزیابی او است.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها