برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با sale + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با sale
(اسم) فروش چیزی
the company's online/Internet sales
فروش های اینترنتی شرکت
The salesman was eager to make a quick sale.
فروشنده مشتاق بود که سریع بفروشد.
There are many homes for sale in the neighborhood.
خانه های زیادی در این محله برای فروش وجود دارد. (خیلی قصد فروش خانه را دارند)
a spring sale
فروش بهاره
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) sales همچنین به معنی فروشندگی یا فروشنده است (مثال اول) – حراج (مثال دوم) - on sale الف: آماده خرید (مثال سوم) ب: به حراج گذاشتن، زیر قیمت فروختن (مثال آخر) - sales pitch/talk کارهایی که برای قانع کردن یک خریدار انجام می شود
My father worked in sales for forty years.
پدر من برای 40 سال، فروشنده بود. (در زمینه فروشندگی کار می کرد)
have/hold a sale
برگزار کردن حراج
Tickets are on sale now!
بلیط ها الان آماده خرید هستند! (الان می توانید بخرید)
All video equipment is on sale today and tomorrow.
تمام تجهیزات ویدیویی، امروز و فردا زیر قیمت فروخته می شوند.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: