koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با register

register

فعل

US /ˈrɛʤəstɚ/

registers; registered; registering

(فعل) ثبت کردن نام خود یا مالکیت چیزی در یک سند رسمی – اندازه گری کردن و ثبت کردن یک مقدار در یک وسیله اندازه گیری (مثال چهارم) – نشان دادن یک احساس با حالت چهره (مثال آخر)

I registered the car in my name.

من این خودرو را به نام خودم ثبت کردم.

He registered the birth of his child.

او تولد بچه اش را ثبت کرد. (در ثبت احوال)

to register at a hotel

نام خود را در یک هتل ثبت کردن (رزرو کردن)

The thermometer registered 60°F.

دماسنج دمای 60 درجه فارنهایت را ثبت کرده است.

Her face registered anger.

چهره او خشم را نشان می دهد. (چهره او از خشم حکایت دارد)

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) ارسال کردن یک نامه یا بسته با پست - به طور رسمی نظر یا علاقه خود را نشان دادن (مثال دوم) – فهمیدن یا به خاطر آوردن (دو مثال آخر)

a registered letter

یک نامه ارسال شدن

I want to register a protest over their decision.

من می خواهم به تصمیم آن ها اعتراض کنم.

She had told me her name before, but I guess it didn’t register.

او قبلا نام خود را به من گفته بود ولی من آن را بیاد نیاوردم.

She didn't register my presence.

او متوجه حضور من نشد.

register

اسم

registers

(اسم) دفتر ثبت (دو مثال اول) – دانگ صدا – صندوق پول فروشگاه (cash register) - هواکش

a central/national register

دفتر ثبت ملی / مرکزی

All visitors to the company are asked to sign the visitors' register.

از تمام بازدیدکنندگان شرکت خواسته شد تا دفتر ثبت بازدیدکنندگان را امضا کنند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها