koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با position

position

اسم

US /pəˈzɪʃən/

positions

(اسم) موقعیت یا مکان حضور کسی یا چیزی (مثال اول) – موقعیت حضور یک بازیکن در زمین مسابقه (پست) – یک رده یا سطح یا جایگاه در یک شرکت یا رقابت یا در جامعه (مثال آخر)

I changed the positions of the chair.

من مکان صندلی را تغییر دادم.

What position does he play?

او در چه پستی بازی می کند؟

the position of women in society

جایگاه زن در جامعه

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) کار، شغل، سمت، پست – یک موقعیت یا شرایط (مثال دوم) – موقعیتی که در آن قدرت لازم برای انجام کاری را دارید (مثال آخر)

I should apply for the position of vice president of marketing.

من باید برای سمت معاون رئیس بازاریابی درخواست بدهم.

a shaky financial position

یک شرایط مالی متزلزل

We will refund your money when we are in a position to do so.

وقتی در موقعیتی باشیم که بتوانیم پول شما را پس بدهیم، این کار را می کنیم.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) نظر – طرز قرار گرفتن بدن (پوزیشن)

He has made his position very clear.

او نظرش را واضح بیان کرد.

I was uncomfortable, so I shifted position.

من راحت نبودم، بنابراین پوزیشن خودم را تغییر دادم.

position

فعل

positions; positioned; positioning

(فعل) چیزی یا کسی را در یک موقعیت قرار دادن

I positioned myself where I could see the door.

من خودم را در موقعیتی قرار دادم که بتوانم در را ببینم.

She positioned herself by the door.

او به نزدیک در رفت.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها