koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با moral

moral

صفت

US /ˈmorəl/

(صفت) وابسته به بد و خوب رفتار آدمی (اخلاقی) - moral authority کسی یا گروهی که به او اعتماد شده است تا بد و خوب را تشخیص دهد (مثال آخر)

a moral obligation/responsibility/duty

یک وظیفه/وظیفه/وظیفه اخلاقی

Each story teaches an important moral lesson.

هر داستانی یک درس اخلاقی مهم یاد می دهد.

Man is gifted with a moral sense by which he distinguishes good from evil.

به انسان یک حس اخلاقی داده شده است که با آن خوبی را از شر تمیز تفکیک می کند.

Russia feels that it has the moral authority to send troops to the area.

روسیه احساس می کند که این اعتماد به او شده است تا نظامیان را به این منطقه بفرستد.

(صفت – ادامه بررسی معنی واژه) moral victory پیروزی اخلاقی

The protesters have won at least a moral victory.

معترضان حداقل یک پیروزی اخلاقی به دست آورده اند. (به خواسته خود نرسیدند ولی از نظر اخلاقی پیروز شدند)

moral

اسم

morals

(اسم) درس اخلاقی – morals پایبندی اخلاقی، اصول اخلاقی، استاندارد اخلاقی

And the moral is that crime doesn't pay.

و درس اخلاقی این است که خلاف به صرفه نیست. (دردسرش بیشتر از سود آن است)

Young people these days have no morals.

جوانان امروزی هیچ پایبندی اخلاقی ندارند.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها