برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با authority
ترجمه و جمله با authority
(اسم) قدرت، اختیار (power - دو مثال اول) – اطمینان، اعتبار (مثال سوم) – authorities مقامات (مثال آخر)
He gave his lawyers authority to act on his behalf.
او به وکلایش این اختیار را داد تا به نیابت از او اقدام کنند.
Does he have authority to do this?
آیا او قدرت چنین کاری را دارد؟
His sincerity added much more authority to the story.
صداقت او اعتبار بیشتری به داستانش داد.
I have to report this to the authorities.
من باید این مسئله را به مقامات گزارش دهم.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: