معنی park به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(اسم) پارک (مثال اول) – زمینی که توسط یک کسب و کار یا کارخانه یا فروشگاه و غیره استفاده می شود (مثال دوم و سوم) – استادیوم یا زمین بازی (مثال آخر)
the city's park
پارک این شهر
Science and Technology Park
پارک (پردیس) علم و فناوری
یک پردیس اداری جدید
a baseball park
یک زمین بیسبال
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) باغ (در بریتیش) – پارک ماشین (در دنده قرار دادن ماشین که نتیجه ماشین حرکت نمی کند)
park
فعل
parks; parked; parking
(فعل) پارک کردن خودرو و غیره (مثال اول) – موقتا چیزی را در جایی گذاشتن – موقتا در خصوص یک ایده یا مشکل و غیره بحث نکردن (مثال آخر)
There's nowhere to park on the street.
هیچ جایی برای پارک کردن در این خیابان وجود ندارد.
He parked a load of papers on my desk.
او تعداد زیادی کاغذ را روی میز من گذاشت.
The funds were parked in an anonymous account.
پول ها در یک حساب ناشناس گذاشته شده بود.
Let's park this issue for a moment and pay attention to my problem.
اجازه بدهید موقتا این مشکل را کنار بگذاریم و به مشکل من توجه کنیم.