برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با grant + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با grant
(فعل) موافقت کردن با درخواست کسی یا اجازه انجام کاری را به کسی دادن – پذیرفتن یا اعتراف کردن یا موافقت با چیزی علی رغم اینکه ممکن است با نظر شما مخالف باشد (سه مثال آخر)
She granted me an interview.
او موافقت کرد که من با او مصاحبه کند.
We haven't yet been granted access to the archive.
هنوز به ما اجازه دسترسی به آرشیو داده نشده است.
She was granted American citizenship.
او درخواست شهروندی آمریکا را داده است.
I grant that he's a talented writer, but I just don't find his books very interesting.
من می پذیرم که او یک نویسنده با استعداد است ولی فقط من کتابش را چندان جذاب نمی بینم.
The house is not perfect, I grant you that.
این خانه عالی نیست، من در این باره با شما موافقم.
She's a smart woman, I grant you, but she's no genius.
او زن با هوشی است، من با شما موافقم، ولی نابغه نیست.
grant
اسم
grants
(اسم) پولی که توسط دولت یا یک شرکت و غیره و با هدف خاصی مانند تحقیق به کسی داده می شود – واگذاری یک زمین از طرف دولت به کسی
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: