معنی bother به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(فعل) زحمت دادن، ایجاد زحمت کردن (مثال اول) – اذیت کردن (مثال دوم) - somebody can’t/couldn’t be bothered (to do something) (مثال سوم)
I don't know why I bother! Nobody ever listens!
نمیدانم چرا به خودم زحمت میدهم! هیچ کس اصلا گوش نمی دهد!
Does it bother you that she earns more than you?
آیا اینکه او بیش از تو به دست می آورد (حقوق میگیرد)، اذیتت نمی کند؟
It was so hot I couldn’t be bothered to cook.
هوا خیلی گرم بود و من نتوانستم به خودم زحمت غذا درست کردن بدهم. (نخواستم غذا درست کنم)
bother
اسم
(اسم) چیزی که مزاحمت ایجاد میکند یا اذیت میکند (trouble)