معنی anywhere به فارسی | دیکشنری آموزش زبان انگلیسی کوبدار
مجموعه های آموزش زبان انگلیسی کوبدار:
1: آموزش 504 واژه ضروری زبان انگلیسی 2: آموزش لغات پرکاربرد جهت شرکت در آزمون های زبان انگلیسی(قید) هر جا، همه جا، هیچ جا – anywhere near نزدیک در زمان یا ویژگی یا کیفیت یا مقدار (مثال چهارم) - not anywhere near خیلی دور، خیلی بعید، اصلا (مثال آخر)
Sit anywhere you like.
هر جا که دوست داشتید بنشینید.
Her career isn't going anywhere.
کار او به جایی نمیرسد. (موفق نخواهد بود)
I can’t find my phone anywhere.
من نمیتوانم تلفنم را هیچ جا پیدا کنم.
Are we anywhere near finishing yet or is there still some way to go?
آیا به پایان کار نزدیک شده ایم یا هنوز کمی راه باقی مانده است؟
I wasn’t anywhere near him when she fell.
وقتی او افتاد، من از او خیلی فاصله داشتم.
anywhere
ضمیر
(ضمیر) جایی، هر جایی (anyplace)