برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با plot + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با plot
(اسم) یک قطعه زمین (دو مثال اول) – طرح یا موضوع اصلی یا خط روایت یک کتاب یا فیلم و غیره – دسیسه، توطئه (مثال آخر) - the plot thickens جذاب تر شدن یک داستان یا کتاب و غیره
plot
فعل
plots; plotted; plotting
(فعل) برنامه ریزی کردن، نقشه کشیدن – رسم کردن یا علامت زدن یک نقشه یا نمودار برای نشان دادن مسیر چیزی یا نحوه کار چیزی یا مقایسه کردن چیزی و غیره (دو مثال آخر)
They plotted to steal the necklace.
آن ها نقشه کشیدند تا آن گردنبند را بدزدند.
the story of a woman who plots revenge
داستان زنی که نقشه انتقام می کشد
He plotted a course between Hawaii and Tahiti.
ما یک مسیر بین هاوایی و تائیتی رسم کردیم.
The earthquake centers had been plotted on a world map.
مراکز زلزله روی یک نقشه جهان نما علامت زده شده بود.
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: