عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با operation

operation

اسم

US /ˌɑːpəˈreɪʃən/

operations

(اسم) یک عمل ریاضی مانن ضرب یا جمع و غیره – عمل جراحی – یک عملیات یا اقدام سازمانی

The Order of Operations is that you must do Parentheses first.

ترتیب یک عملیات ریاضی به این صورت است که شما ابتدا باید پرانتز را حل کنید.

Sara underwent a four-hour open-heart operation.

سارا تحت یک عمل جراحی 4 ساعته قرار گرفت.

The police have launched a major operation against drug suppliers.

پلیس یک عملیات نظامی گسترده علیه تامین کنندگان مواد مخدر صورت داده است.

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) کارکرد یا عملکرد – عملیاتی شدن، به بهره برداری رسیدن (در این معنی معمولا با حرف in یا into همراه است)

the quiet operation of the fax machine

عملکرد بی صدای این دستگاه فکس

The highway will go into operation next week.

این بزرگراه هفته آینده بهره برداری خواهد شد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها