koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با kiss

kiss

فعل

US /ˈkɪs/

kisses; kissed; kissing

(فعل) بوسیدن (مثال اول) – با ملایمت و به نرمی چیزی را لمس کردن (مثال دوم) - kiss ass یا kiss someone's ass پاچه خواری کردن (مثال سوم)

He kissed the children goodbye.

او برای خداحافظی بچه ها را بوسید.

The sunlight kissed the warm stones.

نور خورشید با ملایمت بوسه بر سنگهای گرم زد.

She says she doesn't want a promotion if she has to kiss ass to get it.

او می گوید اگر باید برای ترفیع درجه پاچه خواری کند آن را نمی خواهد.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) kiss and make up بعد از یک دعوا یا جر و بحث دوباره دوست شدن - kiss and tell جزئیات رابطه عاشقانه خود را به کسی گفتن - kiss off الف: اینکه به کسی بگویید که گم شو (مثال اول) ب: نادیده گرفتن کسی یا چیزی مانند یک نظر ج: دست کشیدن، بیخیال شدن (give up – مثال دوم) - kiss (something) goodbye از چیزی دست کشیدن - kiss up to برای جلب نظر کسی تلاش کردن (مثال سوم)

I was tired of her constant complaining and said her `kiss off`.

من از شکایت کردن همیشگی او خسته بودم و به او گفتم گم شو!

I guess we can kiss off the deal.

به نظرم ما میتوانیم بیخیال آن قرارداد شویم.

It’ll look like you’re kissing up to me.

اینطور به نظر خواهد رسید که تو داری پاچه خواری مرا میکنی.

kiss

اسم

kisses

(اسم) بوسه (مثال اول) - blow (someone) a kiss یا throw (someone) a kiss بوس هوایی به کسی فرستادن (کف دست خود را بوسه زدن و آن را به سمت کسی فوت کردن)

He greeted her with a hug and a kiss.

او با یک بغل و یک بوسه از آن دختر استقبال کرد.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها