برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:
از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید
معنی فارسی و جمله با inch + تلفظ صوتی
ترجمه و جمله با inch
(اسم) واحد اندازه گیری برابر 2.54 سانتی متر – مقدار یا فاصله یا اندازه کم - every inch به طریق اولی (مثال آخر)
a laptop with a 15-inch screen
یک لبتاپ با صفحه نمایش 15 اینچ
I tried to improve the system, but she opposed me every inch of the way.
من سعی کردم سیستم را ارتقاء دهم ولی او کاملا مخالف بود.
We searched every inch of the house.
ما اینچ به اینچ خانه را جستجو کردیم (همه جای خانه).
She's every inch a winner.
او به طریق اولی یک برنده است. (از هر جنبه ای)
(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) inch by inch با حرکت کردن به صورت آهسته، با دقت - within an inch of به چیزی یا نقطه ای خیلی نزدیک شدن (مثال دوم)
inch
فعل
inches; inched; inching
(فعل) آهسته حرکت کردن
برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید: