عضویت

تماس با ما
بخش های مختلف وب سایت کوبدار

منو

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با search

search

اسم

US /ˈsɚtʃ/

searches

(اسم) جستجو - in search of something به دنبال چیزی، در جستجوی چیزی (مثال سوم)

The search is on for someone to fill the post.

جستجو برای پیدا کردن کسی برای پر کردن این پست شروع شده است.

an online search

یک جستجوی آنلاین

His parents are in search of the answer.

والدین او به دنبال پاسخ هستند.

search

فعل

searches; searched; searching

(فعل) جستجو کردن برای یافتن چیزی – بدن و لباس کسی را گشتن (مثال سوم)

I've searched high and low, but I can't find my birth certificate.

من بالا تا پایین (همه جا) را گشته ام ولی نمی توانم شناسنامه ام را پیدا کنم.

I searched the Web for information about the hotel.

من در اینترنت برای یافتن اطلاعاتی درباره آن هتل جستجو کردم.

The men were searched for drugs and then released.

آن افراد برای مواد مخدر مورد وارسی قرار گرفتند و بعد آزاد شدند.

(فعل – ادامه بررسی معنی واژه) search me اینکه بگویید چیزی را نمی دانید - search out جستجو کردن برای پیدا کردن چیزی که سرانجام به نتیجه می رسد

We were too tired to search out extra blankets.

ما از جستجو کردن برای پیدا کردن پتوهای اضافی خیلی خسته شدیم. (پیدا کرده اند)

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها