koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با floor

floor

اسم

US /ˈfloɚ/

floors

(اسم) کف خانه – یک طبقه از یک ساختمان (مثال دوم) – کف دریا یا جنگل

a tile floor

کاشی کف خانه

They rented office space on the second floor.

او یک دفتر در طبقه دوم اجاره کرد.

the ocean/sea/forest floor

کف اقیانوس / دریا / جنگل

(اسم – ادامه بررسی معنی واژه) صحن یا تالار - have the floor اجازه صحبت در یک جمع را داشتن - hold the floor سخنران در یک جمع بودن - take the floor الف: شروع به سخنرانی کردن (مثال سوم) ب: روی استیج رفتن و رقصیدن - wipe the floor with کسی یا چیزی را به راحتی شکست دادن (مثال آخر)

a dance floor

تالار رقص

We will now take any questions from the floor.

ما اکنون تمام سوالات صحن (صحن مجلس) را جواب خواهیم داد.

The Majority Leader again took the floor.

رهبر اکثریت دوباره سخنرانی کرد.

Jim really wiped the floor with his competition.

جیم رقیب خود را کاملا شکست داد.

floor

فعل

floors; floored; flooring

(فعل) کف جایی را با چیزی پوشاندن – کسی را نقش بر زمین کردن – کسی را خیلی شگفت زده یا گیج کردن (مثال دوم) - floor it پدال گاز را تا ته پایین بردن

She was floored twice in the second round.

او در راند دوم دوبار نقش بر زمین شد.

I was floored by the news.

من از آن خبر شوکه شدم.

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها