koobdar.ir

وبسایت آموزشی کوبدار

صفحه اصلی زبان انگلیسی دیکشنری کوبدار کامپیوتر و برنامه نویسی برق و الکترونیک
ورود/ثبت نام تماس با ما جستجو در سایت
معنی کوبدار چیست؟
ورود به حساب کاربری ارتباط با ما

مجله آموزشی کوبدار برگ درخت کوبدار

koobdar.ir

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها

از ما جهت گسترش آموزش های زبان انگلیسی کوبدار حمایت کنید

برای حمایت از ما کلیک کنید

ترجمه و جمله با fast

fast

صفت

US /ˈfæst/

faster; fastest

(صفت) سریع – (در مورد ساعتی که زمان را جلوتر از چیزی که هست نشان می دهد) جلو افتاده (مثال دوم)

a fast car

یک خودروی سریع

I'm early—my watch must be fast.

من زود آمدم – ساعتم باید جلو افتاده باشد.

fast

قید

faster; fastest

(قید) سریع، به سرعت – ثابت، سفت - going/getting nowhere fast شکست خوردن، به نتیجه نرسیدن - not so fast اینکه به کسی بگویید چندان مشتاق نباشد یا در باور چیزی عجله نکند

Don't drive so fast!

خیلی تند رانندگی نکن!

You need to act fast to take advantage of this offer.

شما باید به سرعت اقدام کنید تا از این پیشنهاد بهره ببرید.

We must stand fast and not surrender!

و باید سفت باستیم و تسلیم نشویم.

fast

فعل

fasts; fasted; fasting

(فعل) روزه گرفتن – fasting (اسم) روزه

fast

اسم

fasts

(اسم) روزه

برای مشاهده لیست آموزش های ویژه کوبدار گزینه زیر را انتخاب کنید:

لیست آموزش ها